شناسه : 25930
نویسنده : استان کرمانشاه
عکس

بسم رب الشهداء و الصدیقین

معرفی  شهدای حقوق دان استان کرمانشاه

*حضرت امام خمینی(ره) : "شهید نظرمی کند  به  وجه الله"       

*مقام معظم رهبری(مدظله العالی) : "زنده  نگه داشتن  یاد و خاطره  شهدا  کمتراز شهادت  نیست"

1

لف)اطلاعات فردی

نام  و نام خانوادگی: حجت الاسلام و المسلمین ذبیح الله کرمی

نام پدر:

تاریخ تولد:1330/1/10

محل تولد:ماهیدشت

تحصیلات:حوزوی

ب)اهم مسئولیت ها:

 

پ)اطلاعات شهادت

 

تاریخ شهادت:1367/5/7

محل شهادت:اسلام آباد غرب

نحوه شهادت:در سن 37 سالگی و در عملیات مرصاد به شهادت رسید.

محل دفن:گلزار شهدای قم

گزیده ای از وصیت نامه شهید:مادرم این را باور بدارید که بهشت و سعادت اخروی و کمال ابدی تنها در سایه صبر و مقاومت مخلصانه در مقابل ناملایمات به دست می آید. تمام لحظات عمر انسان و همه وقایع و حوادث تلخ و شیرین زندگی معرکه ای است برای امتحان او. هرکس به اندازه میدان عمل و شعاع توانایی و حدود و قدرت وسع خود امتحان می شود، و مورد بازخواست قرار می گیرد. خداوند شما و همه مؤمنین را در امتحانات و کلیه مراحل زندگی سربلند و پیروز گرداند تا این جهاد اکبر را آبرومندانه پشت سر گذاشته و روسفید به نعمت رضوان خداوند نائل گردید .

 

زندگی نامه شهید از تولد  تا شهادت

شهید حجت‌الاسلام ذبیح‌الله کرمی سال1330 در روستای قمشه از توابع شهرستان کرمانشاه در خانواده‌ای متدین و مذهبی به‌دنیا آمد.

این شهید پس از به پایان رساندن تحصیلات خود به پیشنهاد یکی از آشنایان در نیروی هوایی ثبت‌نام کرد و بعد از موفقیت در آزمون ورودی به تهران اعزام شد. شهید کرمی پس از مشورت با یکی از ائمه جماعات مساجد شهر از رفتن به ارتش شا‌هنشاهی خودداری کرد و بنا به سفارش پدر به تحصیل طلبگی همت گمارد.

ایشان پس از مدتی تحصیل طلبگی به مدرسه فیضیه قم رفت و راه ورود به مدرسه حقانی برای او گشوده شد و تحسین همگان علی‌الخصوص مدیریت مدرسه را به‌خود جلب کرد. وی در زمان رژیم طاغوت فعالیت‌های زیادی علیه ظلم و ستم خاندان پهلوی انجام داد و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در مسئولیت‌های متعدد قضایی و فرهنگی، خدمات شایسته‌ای ارائه داد.

شهید کرمی با شروع جنگ تحمیلی به قول خودش آمده بود به‌صورت یک بسیجی ساده به جبهه برود و تا آخر بماند و بارها به جبهه اعزام شد. سرانجام در جریان عقب راندن منافقین و پاک‌سازی منطقه غرب کشور از وجود جنایت‌کاران وطن‌فروش در تاریخ هفتم مرداد ماه سال 1367 به شهادت رسید.

در اوصاف این شهید گران‌قدر بیشتر اساتید و علمای کشور و فضلای حوزه علمیه قم نیز سخنان و مطالب ارزنده‌ای بیان کرده‌اند.

بسیاری از هم‌رزمان و اقوام شهید کرمی صداقت و حمایت از مستضعفان را از ویژگی‌های بارز این شهید بزرگوار معرفی می‌کنند. وی همواره بزرگ‌ترین آرزوی خود را شهادت در راه خدا اعلام و در توصیه‌های خود به دوستانش، آن‌ها را دعوت می‌کرد به فرمان‌های امام و جهاد در راه خدا و انقلاب عمل کنند.

به گفته اطرافیان این شهید بزرگوار اوقات فراغت خود را در راه رسیدگی به مشکلات مردم سپری می‌کرد و منزل مسکونی خود را در اختیار جوانانی قرار می‌داد که زندگی خود را تازه شروع کرده بودند. در فرازهایی از وصیت‌نامه این شهید بزرگوار آمده است: هر کس به اندازه میدان عمل، شعاع توانایی، حدود، وسع و قدرت خود امتحان شده و مورد بازخواست خداوند قرار می‌گیرد.

این شهید والامقام به دوستان خود وصیت کرد که در رابطه با جبهه‌ها، خود را مشمول فرمان‌های امام دانسته و طوری عمل کنند که به سفارشات امام به‌طور کامل عمل شود. شهید کرمی در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: به تمام مقدساتم قسم هیچ غمی به اندازه پیام امام در مورد قبول قطع‌نامه از سوی ایشان بر قلبم سنگینی نکرد و هر چه بر این امر بیشتر می‌گریستم، غمگین‌تر می‌شدم.

وی گفته است: به‌ میدان نبرد رفتم تا عرق شرم خود را در پیش‌گاه خداوند با خون خویش و رحمت حق از بین ببرم، زیرا بیشتر از این نمی‌توانستم ناظر مظلومیت امام باشم و در قبال آن تاب بیاورم. شهید کرمی در زمینه فرهنگ و ادب نیز اشعار و آثار ارزشمندی از خود به‌جای گذاشته و جنایات رژیم پهلوی را در قالب شعر بیان کرده که این شعرها به زبان کردی بوده و وی با لهجه شیرین خود آن‌ها را خوانده و بر روی نوار کاست ضبط و تکثیر کرده است.

همسر شهید گفته است: ذبیح‌الله شرایط ازدواج را این‌گونه برایم بازگو کرد که ما باید پیروان راستین حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) باشیم و به رسالت خویش عمل کنیم. ممکن است روزی در بدترین شرایط اقتصادی به‌سر ببریم، اما باید همواره خود را به رعایت فرامین الهی ملزم بدانیم. از آن پس زندگی ساده، اما پاک و صمیمی ما آغاز شد.

ذبیح‌الله پس از عقد مهری از تربت پاک سیدالشهدا (ع) به من هدیه کرد و قلبم را به آن ممهور کرد تا عاشقانه‌تر بتپد. عطش دیدار جانان در وجودش شعله می‌کشید و خدمت جهاد فی سبیل‌الله اشتیاق دلش را فرو نمی‌نشاند، حتی وجود فرزندان زیبایمان ذره‌ای پای رفتنش را سست نکرد.

عزم شرکت در عملیات مرصاد کرد و چشم حسرت به چشمان دریاییش دوختم؛ پیشنهاد پیمان جدیدی داد و پذیرفتم. با هم پیمان بستیم که در قیامت در کنار هم باشیم و پس از شهادت مرا فراموش نکند. سند این پیمان با خون ذبیح‌الله امضاء شد، نخستین دیدار من با او پس از پیمان در لباس بسیجی و با چهره‌ای خون‌آلود بود و ان‌شاءالله دیدار بعدی فردای محشر در حضور سیدالشهداء (ع) باشد.

0 دیدگاه

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.